در خانه ی آب و گل

بی توست خراب این دل

در خانه ی آب و گل

بی توست خراب این دل

236

این تن، تنها، بی تو نشست، نه گریست! 


دیدم که دری آن دورترها، باز بود!


 آفتاب اما خسته بود!!