آن خورشید از سحر گذشته را، برای تو، به قابی کشیده ام، از جنس نور!
پای در بند، به زاری نشست و گفت، آنچه را تو به گمان خویش نمی گفتی!
به یاد بسپار... نسیم اگر توفان شد و لبخند، تلخند!
سهم مرا زیر داغ سینه ی این کویر زخم خورده، مدفون کن و برگرد...
سلام. وب باحالی داری. خوشحال میشم وقت کردی یه سری هم به من بزنی.
راستی تو منوی سمت چپ وبلاگم یه بخش هست به عنوان "کیفیت سایت"، اگه اومدی وبلاگم حتما حتما شرکت کن.
فعلا بای