در خانه ی آب و گل

بی توست خراب این دل

در خانه ی آب و گل

بی توست خراب این دل

بت خود

عزیزالدین نسفی گوید:


یکی را جامه ی کهنه، بت بود

و یکی را جامه ی نو بت بود.

آزاد آن است که هر دو را یکی بود!

یکی را مال و یکی را جاه و یکی را نماز بسیار، بت باشد

و یکی خواهد که همیشه بر سجاده نشیند

سجاده او را بت باشد

و یکی خواهد که همیشه پیش کسی برنخیزد

آن نا برخاستن بت باشد

هیچکس بت خود نشناسد

و هیچکس نداند که وی بت پرست است

همه کس خود را فارغ و آزاد گمان برند

و موحد و بت شکن شناسند

 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد